Thirteen 59 (2011)

اگر در کنار دریا زندگی می کردی و یک روز صدای امواج را نمی شنیدی چه؟ سپس شما میخواهید چه کار کنید؟ این پرسشی است که سامان سالور در «سیزده 59» که بررسی درون‌گرایانه جنبه روان‌شناختی جنگ است، مطرح کرده است. یکی از فرماندهان ارتش ایران سالها پس از پایان جنگی که در آن جنگیده بود از کما بیدار می شود. او که دیگر نمی‌تواند خود را با درگیری تعریف کند، تلاش می‌کند تا از چیزی که همیشه می‌دانست حرکت کند و آرامش را در درون خود بیابد. عادت سخت ترین اعتیاد است. What if you lived by the sea, and one day you stopped hearing the sound of the waves? What would you do then? That's the question posed by Saman Salur in 'Thirteen 59', an introspective study of the psychological side of war. A chief commander in the Iranian army wakes up from a coma years after the war in which he fought has ended. Unable to define himself by the conflict anymore, he struggles to move on from what he has always known and find the peace within himself. Habit is the hardest addiction to kick.